همشهری- مریم باقرپور:در کنج دنجی و انتهای بنبستی خاکستریرنگ در حوالی میدان فردوسی، خانهای وجود دارد که در تلاقی آجرهای قرمز و کاشیهای آبیاش، ارغوانی تنها دارد؛ خانهای که در خاکش، گیاه مرده زنده میشود و در هوایش پرندهها همقافیه میپرند و اینها همه از اعجاز شعر است در سرای شاعر! اینجا منزل هوشنگ ابتهاج است؛ خانهای که خود استاد دربارهاش چنین نقل کرده است: «با وامی که از محل کار گرفتم، این خانه را ساختم. در تمام مراحل ساخت خانه، بالای سر کار بودم. آنجا یک کنده خشکیده درخت بود که نظرم را جلب کرد، چون قطرش زیاد بود. معلوم بود بیشتر از ۳۰۰سال عمر دارد. در تمام مدت ساخت خانه، مراقب بودم پای این کنده آهک و سیمان نریزند تا اینکه دور کنده پاجوشهای نازک و سبز و کوچک بیرون آمد و کمکم هرکدام از این پاجوشها تبدیل به یک تنه ضخیم شد. من به این درخت انس پیدا کردم و هر روز صبح که بیدار میشدم، میرفتم پای درخت و به آن نگاه میکردم و با آن حرف میزدم. کمکم درخت ارغوان برای من سمبلی از زندگی شخصی تا آرمانها و آرزوها شد.»
نشانی: خیابان فردوسی، خیابان کوشک، خیابان تقوی
قدمت: دوره پهلوی دوم
شماره ثبت ملی: ۲۳۸۷۸
زمان ثبت اثر: ۲۶ آبان ۱۳۸۷
وضعیت فعلی بنا: دفتر شرکت سیمان
نظر شما